- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چیست دانی ناله مرغ سحر هنگام صبح با حریفان صبوحی میدهد پیغام صبح
2 یعنی اول می چو بگرفتند شوخان چمن لاله از یاقوت و نرگس نیز از زر جام صبح
3 باده گلرنگ را در جام چون خورشید نوش شسته شد از چشمه خور خون رخ گلفام صبح
4 چون بخندد همچو غنچه صبح کاینک دم به دم غنچهآسا زعفران آید برون از کام صبح
5 صبح هم جام صبوحی زد که جیبش گشت چاک ورنه چون چاک گریبان از چه شد اندام صبح
6 از چمن اکنون سوی میخانه باید زد علم گشت چون ظاهر ز روی کوهسار اعلام صبح
7 یک سحر آن گل صبوحی کرد با من زان نفس پیرهن چون گل درم هرکس که گیرد نام صبح
8 با حریفان یک سحر تا شام شوم است خراب چون به شامت عاقبت خواهد کشید انجام صبح
9 صبح چون فانی صفای وقت از طاعت بیافت باری اولی آنکه می ندهد ز کف هنگام صبح