- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آفرینش چیست بحر و پیش او گردون حبابی ما همه لبتشنگان و مانده بر نقش سرابی
2 چون مدار کارها هیچ است باز از آن دهان گو نقش این هستی نماند رخت بر اندر خرابی
3 آفتاب ار میپرستد هندویی من ابر گیسو کز شکنج ابر تو تابد شبانه آفتابی
4 گر بپوشی هفت پرده باز رخ بیپرده داری نور سینا چون بتابد کی به جا ماند حجابی
5 مطرب ار این پرده بنوازد کسی عاقل نماند ساقی ار این باده پیماید نخواهد خضر آبی
6 من به ذوق عشق و مستی تو به شوق خودپرستی زاهدا تا بر که دشوار است اگر باشد حسابی
7 نغمهای برکش مطربا دستی برافشان شاهدا پایی بکوب و ساقیا آور شرابی
8 وصل چون امشب میسر شد غم فردا چه باشد ور بهشتی نقد اگر در وعدهها باشد عذابی
9 می بنوش و مدح حیدر گوی آشفته به مستی کاینچنین از هاتف غیبم به گوش آمد خطابی