- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نان و حلوا چیست؟ ای فرزانه مرد منصب دنیاست، گرد آن مگرد
2 گر بیالایی از او دست و دهان روی آسایش نبینی در جهان
3 منصب دنیا نمیدانی که چیست؟ من بگویم با تو، یک ساعت بایست
4 آنکه بندد از ره حق پای مرد آنکه سازد کوی حرمان جای مرد
5 آنکه نامش مایهٔ بدنامی است آنکه کامش، سر به سر، ناکامی است
6 آنکه هر ساعت، نهان از خاص و عام کاسهٔ زهرت فرو ریزد به کام
7 بر سر این زهر روزان و شبان چند خواهی بود لرزان و تپان؟
8 منصب دنیاست، ای نیکونهاد! آنکه داده خرمن دینت به باد
9 منصب دنیاست، ای صاحب فنون! آنکه کردت این چنین، خوار و زبون
10 ای خوش آن دانا که دنیا را بهشت رفت همچون شاه مردان در بهشت
11 مولوی معنوی در مثنوی نکتهای گفته است، هان تا بشنوی:
12 « ترک دنیا گیر تا سلطان شوی ورنه گر چرخی تو، سرگردان شوی
13 زهر دارد در درون، دنیا چو مار گرچه دارد در برون، نقش و نگار
14 زهر این مار منقش، قاتل است میگریزد زو هر آن کس عاقل است»
15 زین سبب، فرمود شاه اولیا آن گزین اولیا و انبیا:
16 حب الدنیا، رأس کل خطیة و ترک الدنیا رأس کل عبادة