- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه گویی با تو درگیرد که از بندی برون آیم غمی با تو فرو گویم دمی با تو برآسایم
2 ندارم جای آن لیکن چو تو با من سخن گویی من بیچاره پندارم که از جایی همی آیم
3 مرا گویی کزین آخر چه میجویی چه میجویم کمر تا از توبربندم فقع تا از تو بگشایم
4 غمی دارم اگر خواهی بگویم با تو ورنه نه بدارم دست از این معنی همان دستی همی خایم
5 به جان گر بوسهای خواهم بده چون دل گرو داری مترس ارچه تهیدستم ولیکن پای برجایم
6 اگر دستی نهم بر تو نهادم دست بر ملکی وگرنه بیتو تنگ آید همه آفاق در پایم
7 فراقت هر زمان گوید که بگریز انوری رستی اگر می راستی خواهی چو هندو نیست پروایم