چه گویم کز غمت چون می طپد دل از جامی غزل 575

چه گویم کز غمت چون می طپد دل

1 چه گویم کز غمت چون می طپد دل چو صید غرقه در خون می طپد دل

2 ز روی لطف دستی بر دلم نه ببین کز دست تو چون می طپد دل

3 ز مرغی کافتد اندر دام صیاد مرا در زلفت افزون می طپد دل

4 چو آن ماهی که بیرون افتد از آب ز بزم وصل بیرون می طپد دل

5 گر از یک جانب آمد عشق چون است که لیلی را چو مجنون می طپد دل

6 نخستین جنبش آمد جنبش عشق حریفان را نه اکنون می طپد دل

7 پی تسکین جامی بوسه ای بخش که امروزش دگرگون می طپد دل

عکس نوشته
کامنت
comment