1 زآنچه از ستمت بجان بیتاب گذشت از چاره مرا کار بهر باب گذشت
2 رفت آنکه رسیده بود سیلم بکمر اکنون چکنم که از سرم آب گذشت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 عنان دل بکف کودکی بود ما را که میکشد ز ستم مرغ رشته بر پارا
2 دل مرا ز دل تست سنگدل یارا شکایتی که نباشد ز سنگ مینا را
1 برجا دل و او مقابل ما گرد سر طاقت دل ما
2 حسرت بر اوست آنچه کشتیم گو برق بسوز حاصل ما
1 دلی سرگرم شوق از جلوه مستانهای دارم ز شمع قامتی آتش بجان پروانهای دارم
2 خرابآباد عالم را منم آن جعد سرگشته که هر روز آشیان در گوشه ویرانهای دارم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **