1 سامانی و ثروتی نشد جمع، چه شد؟ بازیچهٔ دولتی نشد جمع، چه شد؟
2 گر عاقلی، از فقر پریشان نشوی سرمایهٔ حسرتی نشد جمع، چه شد؟
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 درعشق شد به رنگ دگر روزگار ما تغییر رنگ ماست خزان و بهار ما
2 از خویش می رویم سبکتر ز بوی گل بر طرف دامنی ننشیند غبار ما
1 نمی فتد به دل، از محشر اضطراب مرا به زیر سایهٔ تیغ تو، برده خواب مرا
2 لب سؤال مرا مهر بوسه، خاموشی ست چرا نمی دهد آن کنج لب جواب مرا؟
1 نبندی دل ای بخرد هوشیار به جادوی نیرنگی روزگار
2 فریبنده دیوی ست زرّین پرند سیه دل نگاریست سیمین عذار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **