- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان بیش از این با عندلیبان می کند فصل خزان
2 دولت عهد شباب از موسم پیری مجوی نخل را از برگ عریان می کند فصل خزان
3 برگ برگ نخل گل برگیست از بس جوش رنگ جلوهٔ شوخ بهاران می کند فصل خزان
4 کی بود بر تخت نوروزی نشیند نوبهار ظلم در حق گلستان می کند فصل خزان
5 با وجود پیری از کودک مزاجی نگذرد نسخهٔ گل را پریشان می کند فصل خزان
6 دیدهٔ بد دور کز جوش بهار زعفران عندلیبان را خوش الحان می کند فصل خزان
7 آنچه مرهم کرد با گلهای داغ سینه ام کافرم گر با گلستان می کند فصل خزان
8 می دهد جویا زر گل را به باد نیستی آنچه دارد باغ تالان می کند فصل خزان