- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه از بوسی بر آن لبهای شیرین میرود کافرم هرگز به گلشن گر ز گلچین میرود
2 بر دل بلبل ز بس بنشسته زین گلشن غبار بر هوا همچون پر افتاده سنگین میرود
3 بسته بر خود هر طرف آیینهها از لخت دل نخل آهم جانب گردون به آیین میرود
4 بس که از دل میرباید طاقت و صبر و قرار شوخ میآید برم یار و به تمکین میرود
5 دست بر شمشیر و بیپروا و مست و کینهجو دور باش ای فتنه کان شوخ خلابین میرود
6 پردهٔ گوش سخنسنجان شود اوراق گل بس که جویا بر زبانم شعر رنگین میرود