آنچه از بوسی بر آن لب‌های از جویای تبریزی غزل 545

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

آنچه از بوسی بر آن لب‌های شیرین می‌رود

1 آنچه از بوسی بر آن لب‌های شیرین می‌رود کافرم هرگز به گلشن گر ز گلچین می‌رود

2 بر دل بلبل ز بس بنشسته زین گلشن غبار بر هوا همچون پر افتاده سنگین می‌رود

3 بسته بر خود هر طرف آیینه‌ها از لخت دل نخل آهم جانب گردون به آیین می‌رود

4 بس که از دل می‌رباید طاقت و صبر و قرار شوخ می‌آید برم یار و به تمکین می‌رود

5 دست بر شمشیر و بی‌پروا و مست و کینه‌جو دور باش ای فتنه کان شوخ خلابین می‌رود

6 پردهٔ گوش سخن‌سنجان شود اوراق گل بس که جویا بر زبانم شعر رنگین می‌رود

عکس نوشته
کامنت
comment