- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنچه از آتش غم با دل غمناک رود گر برآرم دم ازان دود بر افلاک رود
2 بنده ام پاکروی را که درین دیر کهن تا زید پاک زید چون برود پاک رود
3 زیر هر سنگ فتاده ست سر سرهنگی پر دلی کو که درین راه خطرناک رود
4 دیده را تا به زمین فرش نسازم مخرام حیف باشد ز چنین پای که بر خاک رود
5 لذت تیغ غمت باد بر آن کشته حرام که نه با عهد درست و کفن چاک رود
6 سرفرازان جهان گردن تسلیم نهند هر کجا قصه آن حلقه فتراک رود
7 جامی از خط خوشش پاک مکن لوح ضمیر کین نه حرفی ست که از صفحه ادراک رود