عراقی

عراقی

عراقی
عراقی

چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ از عراقی غزل 172

غزل 172 ام از 613 غزلیات

چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟

1 چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ اگر با من خوشستی غمگسارم

2 به آب دیده دست از خود بشویم کنون کز دست بیرون شد نگارم

3 نگارا، بر تو نگزینم کسی را تویی از جمله خوبان اختیارم

4 مرا جانی، که می‌دارم تو را دوست عجب نبود که جان را دوست دارم

5 مرا تا کار با زلف تو باشد پریشان‌تر ز زلف توست کارم

6 مرا کرامگه زلف تو باشد ببین چون باشد آرام و قرارم؟

7 به بوی آنکه دامان تو گیرم نشسته بر سر ره چون غبارم

8 در آویزم به دامان تو یک شب مگر روزی سر از جیبت برآرم

9 عراقی، دامن او گیر و خوش باش که من با تو درین اندیشه یارم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟

شاعر شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ چه کسی است ؟

شاعر شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ عراقی می باشد.

شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ چیست ؟

قالب شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ غزل است

مضمون اصلی شعر چه خوش بودی، دریغا، روزگارم؟ چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر