بازآی به میخانه ظلمات از آشفتهٔ شیرازی غزل 1223

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

بازآی به میخانه ظلمات چه می‌جویی

1 بازآی به میخانه ظلمات چه می‌جویی این گفت مرا هاتف ای خضر چه می‌گویی

2 با مغبچه‌ای بنشین کز لعل و خم زلفش هم آب بقا نوشی هم مشک ختا بویی

3 بگزین تو بهشتی را کز اوست خجل جنت سروی که برش طوبی شد بنده به دلجویی

4 ای سرو ز بالایش از بهر چه می‌نالی ای گل بر آن رخسار آیا ز چه می‌رویی

5 برق است در این صحرا هر سو ز پی خرمن در ده تو زکوة حسن ای خرمن نیکویی

6 چندانکه به نیکویی مشهور در آفاقی آوخ که دو صد چندان بیشی تو به بدخویی

7 بر ناسره سیم غیر مفروش خود ای یوسف آن به که نگه داری این نقد نکورویی

8 خواهد صله از بوسه زآن لب نکنی منعش آشفته که حیدر را آمد به ثناگویی

عکس نوشته
کامنت
comment