- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رو چه می خواهی دلا، ناز استغناست، هست بی وفا تنهاست وارد، رنجش بی جاست، هست
2 ای که گویی با اسیران شیوه های او چه هاست ناز مست و عشوه مست و هر جه آزادست هست
3 حال ما آن نازنین گر چه بداند نیست، لیک هر قدر گویند مستغنی و بی پرواست، هست
4 چو فروزی عالمی را، وه چه کم داری ز حسن چهره ی زیباست، داری، قامت رعناست، هست
5 درد او در سینه می ماند، چه غم گر جان برد آن چه ما را باعث آن آرمیدن هاست، هست
6 عرفی از بزمت اگر زاری کند بی وجه نیست ناله ی بی اختیار و گریه ی بی جاست، هست