- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اغیار را به صحبت جانان چه احتیاج بی درد را به نعمت درمان چه احتیاج
2 در قتل من که ریخته جسمم ز هم مکوش کشتی چو شد شکسته به طوفان چه احتیاج
3 نخل توام به سعی مربی ثمر مبخش خودرسته را به خدمت دهقان چه احتیاج
4 کی زنده دم تو کشد منت مسیح پاینده را به چشمهٔ حیوان چه احتیاج
5 از لعبتان چین به خیال تو فارغیم تا جان بود به صورت بیجان چه احتیاج
6 بعد طریق کعبهٔ مقصد ز قرب دل چون بسته شد به بستن پیمان چه احتیاج
7 بهر ثبوت عشق چو در بزم منکران دل چاک شد به چاک گریبان چه احتیاج
8 پیش ضمیر دلبر ما فیالضمیر دان اظهار کردن غم پنهان چه احتیاج
9 در فقر چون عزیزی و خواری مساویند درویش را به عزت سلطان چه احتیاج
10 چون دیگریست قاضی حاجات محتشم مور ضعیف را به سلیمان چه احتیاج