1 مرا چه کار بشکر لبان سیم اندام که گر دعا کنم آید سزای او دشنام
2 خبر زسوز محبت شود چو پروانه کسی که سوخت سراپای او چو شمع تمام
3 ملول گشت ملامتگر ار زرندی ما تو شاد باش و میندیش از ملال ملام
1 که باز در برخ اهرمن گشاد امشب که غیر پا بسر کوی تو نهاد امشب
2 زدی به نشتر مژگان رگ رقیب نهان که جوی خون زرگ دیده ام گشاد امشب
1 بچهره ات شده آنزلف مشکفام نقاب بدان صفت که حواصل بزیر پر عقاب
2 تو را بزلف نژند آمده حجاب جمال که دود تیره بر آتشکده شده است حجاب
1 دهد بباغ اگر جلوه قد دل جو را کناره جوی شود سرو بن لب جو را
2 بغیر هندوی خال تو ای بهشتی روی نداده جای کسی در بهشت هندو را