1 بحث حکمت چه میکنی برخیز دفتر معرفت در آب بریز
2 نام اغیار ذکر آن لب نوش ما هواخواه شهد زهرآمیز
3 چهره او ز زلف غالیه بود زلفکانش به ماه عنبر بیز
4 در خرابات رفتم و دادم دفتر زهد و خرقه پرهیز
5 عشق چون در مصاف پنچه گشاد عقل مسکین نداشت پای ستیز
6 همچو روباه پیش پنجه شیر سر قدم کرد و جست راه گریز
7 تشنگان وصال جانان را میدهد آب نوک خنجر تیز
8 راستکیشان به طوف میخانه شیخ با سر دوان به راه حجیز
9 تلخکامم بکشت چون فرهاد عشق شیرینلبان شورانگیز
10 خواهی آشفته گر علاج جنون دل به زنجیر زلف یار آویز
11 رشته زلف اوست حبل الله که نجاتت دهد ز رستاخیز
دیدگاهها **