1 بهشت را چه کنی عرضه بر قلندریان بهشت چیست نشانی ز بود انسانست
2 به سر سینهٔ پاک و به جان معصومان بدان خدای که دانای سر و اعلانست
3 که نقل رند ز مستان لمیزل خوشتر ز میوهای بهشت و نعیم رضوانست
1 بیعشق توام به سر نخواهد شد با خوی تو خوی در نخواهد شد
2 آوخ که به جز خبر نماند از من وز حال منت خبر نخواهد شد
1 ساقیا بادهٔ صبوح بیار دانهٔ دام هر فتوح بیار
2 قبلهٔ ملت مسیح بده آفت توبهٔ نصوح بیار
1 آرزوی روی تو جانم ببرد کافریهای تو ایمانم ببرد
2 از جهان ایمان و جانی داشتم عشق تو هم این و هم آنم ببرد