- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 درین کشور چه میپرسی غرور حسن سرکش را که با شمشیر چوبین می کشند اطفال آتش را
2 ز گلشن می رسم چون خسته ای کز جنگ برگردد که گلبن بر دلم از تیر خالی کرده ترکش را
3 درین گلشن من آن نخل کهن پرورده ی خشکم که گل گل بشکفد، پیشش بری چون نام آتش را
4 نباشد جای مو در کف، ولی گر خط او بیند سلیمان جای در کف می دهد آن موی دلکش را
5 نگه را غمزه بیرون از صف مژگان نمی آرد به هر صیدی نیندازند تیر روی ترکش را
6 سلیم افلاک و انجم را ندیدم نشئه فیضی ز کیفیت نصیبی نیست این جام منقش را