فسردگان چه شناسند از حکیم نزاری قهستانی غزل 750

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک

1 فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک که عاشق است که نشناسد از قدم تارک

2 به وصف و شرح چه حاجت درین سخن شک نیست در آفتاب کسی را چه اشتباه و چه شک

3 کمالِ عشق نمی دانی و مرا هم نیست سر و دلی که به برهان صفت کنم یک یک

4 به عقل اگرچه شریف است عشق نتوان باخت به نردبان نتوان بر سماک شد ز سمک

5 تو را که عشق به کارست عقل می طلبی شکر مفید نباشد به جایگاهِ نمک

6 چو دردِ عشق بجنبد کدام عقل و خرد چو وصلِ دوست برآید کدام حور و ملک

7 کسی دگر چو نزاری ز عشق واقف نیست که هیچ سنگ نداند عیارِ زر چو محک

عکس نوشته
کامنت
comment