چه کارم بی گل روی تو گلزار از جویای تبریزی غزل 436

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چه کارم بی گل روی تو گلزار جهان آید

1 چه کارم بی گل روی تو گلزار جهان آید که بوی خونم از هر لالهٔ این بوستان آید

2 فشار غم خورم شبها ز بس در انتظار او برون از دیده ام چون شمع مغز استخوان آید

3 ز افراط نزاکت باعث قطع سحر گردد به بزم حرف آن موی کمر چون در میان آید

4 گل افشا زند بر سر شکفتن باده نوشان را به رنگ غنچه ام راز دل آخر بر زبان آید

5 قوی شد ناله ام چون تار چنگ از ضعف تن جویا گر انگشتی گذاری بر لبم شور فغان آید

عکس نوشته
کامنت
comment