به جهان چه کار سازم، که از عرفی شیرازی غزل 314

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

به جهان چه کار سازم، که به ساختن نیرزد

1 به جهان چه کار سازم، که به ساختن نیرزد به کدام ملک تازم، که به تاختن نیرزد

2 ز سماع هر دو عالم، چه ستانم و چه یابم که به یافتن نشاید، به شناختن نیرزد

3 نه تو مرد دلنوازی، نه دل آن قدر که شاید که گر از نوا بیفتد، به نواختن نیرزد

4 همه قلب را چه سوزی، بگداز سیم قلبی که برای سیم خالص، به گداختن نیرزد

5 به کرشمهٔ تو، عرفی، دل و دین بباخت، لیکن نه چنان دلی و دینی، که به باختن نیرزد

عکس نوشته
کامنت
comment