- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مطرب چه پرده زد که زپرده برآمدیم چون شمع بهر دادن جان باسر آمدیم
2 رندان وزاهدان بهم آمیخته زوجد بی پا و سر تمام زیکدر درآمدیم
3 در آب آتشین می عشق جمله غرق گوئی سمندریم که در آذر آمدیم
4 ما از نوای عشق و می شوق سرخوشیم در وجد نه زساز و می و مزمر آمدیم
5 تا ارتفاع از قدح و می گرفته ایم حاکم بچار ما در و هفت اختر آمدیم
6 ما را شکر دهد زنی خامه شعر تر در این چمن چو بید اگر بی بر آمدیم
7 آشفته است و وجدی و هم مشربان خاص با یک زبان بمدحت حیدر درآمدیم