-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من رند خرابات مغانم چه توان کرد؟ آشفته و رسوای جهانم چه توان کرد؟
2 با یاد سر زلف چو زنجیر تو دایم در حلقه سودازدگانم چه توان کرد؟
3 پیوسته مرا پیشه همینست که در عشق نعره زنم و جامه درانم چه توان کرد؟
4 ناصح خبری گوید و پیغام و نشانی من بی خبر از نام و نشانم چه توان کرد؟
5 من مست شرابم، چو چنینم چه توان گفت؟ من رند خرابم، چو چنانم چه توان کرد؟
6 واعظ دهدم وعده دیدار بفردا این قصه شنیدن نتوانم، چه توان کرد؟
7 بر مذهب عشقست دل قاسم مسکین چون خوشتر ازین راه ندانم چه توان کرد؟