-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه نانها خوردم از خوان محبت که شرمم باد از احسان محبت
2 محبت عشق شد در آخر کار خرابم کرد طغیان محبت
3 بگفتا بگذر از جان و دل و دین به سر بردیم پیمان محبت
4 سر ار داری بنه پا در ره عشق بود این گوی چوگان محبت
5 بود از کسوت زر تار عارم چو خور گشتم چو عریان محبت
6 چه مینازی به کیوانت سپهرا شد او دربان ایوان محبت
7 ز پیکان ز هجر همچون شهد خوردم بود این شیر پستان محبت
8 خلیلا خوش برو در نار نمرود که بینی گشت گلزار محبت
9 برید آشفته دستم از همهجا زدم دستی به دامان محبت
10 بود هر جسم را جانی به ناچار علی شد جان جانان محبت