-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آن چه سود که نوروز شد جهان افروز؟ که بی تو روز و شب ما برابرست امروز
2 اگر بقصد دلم سوی تیغ دست بری بپای خویشتن آید، چو مرغ دست آموز
3 دلم بذوق شکر خنده تو پر خون شد کجاست غمزه خونریز و ناوک دلدوز؟
4 بدفع لشکر غم، صد سپه برانگیزم ولی چه سود؟ که بختم نمی شود پیروز
5 بگریه گفتمش: ای مه، بعاشقان می ساز بخنده گفت: هلالی، بداغ ما می سوز