جامی

جامی

جامی
جامی

چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن از جامی غزل 161

غزل 161 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد چو بی‌لعل لب شیرین به پای خویشتن می‌زد

2 صبا آشفته شد وقت سحر زان طره و عارض بنفشه بر گل سیراب و سنبل بر سمن می‌زد

3 امید مقدمت می‌داشت فراش چمن روزی که فرش سبزه می‌افکند و چتر نارون می‌زد

4 به تو غنچه همی‌مانِست در باغ و من از غیرت همی مردم که بادش بوسه هردم بر دهن می‌زد

5 به تیغت زنده‌ای شد کشته خوابش دید بیداری که بر خود زیر خاک از ذوق چاک اندر کفن می‌زد

6 بصر می‌یافت هر بی‌دیده چون یعقوب اگر ناگه چو یوسف بر مشامش از تو بوی پیرهن می‌زد

7 دل جامی ز فکر آن دولب گنج گهر می‌شد اگر قفل خموشی بر در دُرج سخن می‌زد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد

شاعر شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد چه کسی است ؟

شاعر شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد جامی می باشد.

شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد چیست ؟

قالب شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد غزل است

مضمون اصلی شعر چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن می‌زد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
جامی

چه سود آن تیشه کِش بر سنگ دست کوهکن از جامی غزل 161

غزل 161 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات
بنر