-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه حظ زشاهد و شمع و شراب و شیرینی ببزم غیر شب ار ماه خویشتن بینی
2 چو مجمرش شده چهره زآتش می غیر سزد بر آتش اگر همچو عود بنشینی
3 جلال قیصر و دارا دو جو نمی ارزد درآ ببزم محبت بعجز و مسکینی
4 تو را که سیب زنخدان یار دردستست خطا بود که بدو سیب خلد بگزینی
5 صبا صفت به بناگوش زلفش ار گذری بزیر توده عنبر هزار گل چینی
6 هزار بار اگر نیش میزند زنبور نمیرود زعسل لطف طبع و شیرینی
7 بوصف زلف وی آشفته عمر آخر شد تو باز بر سر افسانه نخستینی
8 مرا بکفر و به اسلام هیچ کاری نیست که نیستم بجز از مهر مرتضی دینی
9 زمام بختی گردون بدست رایض اوست چنان کشد که شتر را مهار در بینی
10 کجا مجاهده عشق را بتابد عقل چگونه صعوه درآید برزم شاهینی