-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه عجب که وقت مردن بمزار ما بیاید که نیامدست وقتی که بکار ما بیاید
2 دل هر کسی ز نازی شده صید دلنوازی چه شود که شاهبازی بشکار ما بیاید
3 اگر اینچنین گدازد تن ما در انتظارش ز میان رویم تا او بکنار ما بیاید
4 بدیار یار باشم نگران که مدتی شد نه از آن دیار پیکی بدیار ما بیاید
5 چکنیم دور از آن کو دل هرزه گرد خود را که دگر نه آن دلست این که بکار ما بیاید
6 بجز آنکه دیده ما ز غمش سفید گردد سحری کی از قفای شب تار ما بیاید
7 سپریم جان چو مشتاق اگر از جفا براهش چه عجب که هرچه گوئی زنگار ما بیاید