امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی
امیرعلیشیر نوایی

چه عجب گر خوی آن چهره از امیرعلیشیر نوایی غزل 159

غزل 159 ام از 379 غزلیات

چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد

1 چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد کوه را سیل چنین گر رسد از جا ببرد

2 به تماشای چمن رفتن آن سرو خوش است نیست این خوش که رقیبش به تماشا ببرد

3 دل مجنون شده چون صید غزال لیلست سود نبود عربش گر چه ز صحرا ببرد

4 دل که بی عاشقی افسرده نماید ای کاش که سمومیش درین دشت به یغما ببرد

5 اندر آن کوی مگو نام تو شیدا چون شد پیش او کیست که نام من شیدا ببرد

6 یار مهمان و مرا ضعف که آیا بی می طرف میکده تسبیح و مصلا ببرد

7 فانیا گشته ز دیرش مگر آرند برون دل آن را که می و ساقی ترسا ببرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد

شاعر شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد چه کسی است ؟

شاعر شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد امیرعلیشیر نوایی می باشد.

شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد چیست ؟

قالب شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد غزل است

مضمون اصلی شعر چه عجب گر خوی آن چهره دل ما ببرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر