- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طاعتی که عجب آورد یا غرور معصیت کو چون کند از یار دور
2 گفت پیغمبر که لولم تذنبوا بر شما بودی مرا خوف دو تو
3 زانکه باشد در گنه عجز و نیاز حق همی بخشد چو کردی توبه باز
4 لیک در طاعت ت را گر عجب هست هر که معجب گشت از دوزخ نرست
5 طاعتی ک و عجب و نخوت بار داد بدتر از هر معصیت گفت اوستاد
6 گفت بیزارم از آن طاعت که او موجب عجب آمد و کبر دو تو
7 ای خوشا آن معصیت کو عاقبت آورد ما را به عجز و مسکنت
8 هر که داد او جای نخوت را به سر طاعتش چون معصیت آمد مضر
9 هر گناهی کو ندامت آورد طاعتش خوان چون سلامت آورد
10 چون بنای کار بر فقر و فناست کفر این ره هستی و کبر و ریاست
11 گفت پیغمبر انی ن المذنبین پیش حق به از حنین الذاکرین
12 ناله های زار عاشق پیش حق بر فغان ذاکران دارد سبق
13 هر چه رو بر عجز دارد طاعتست اندرین ره عجب و نخوت آفتست
14 افتقار و عجز و درویشی خوشست نیکخواهی خیراندیشی خوشست
15 نیست خالی هیچ شئی از حکمتی گر شوی عارف بیابی لذتی
16 آیینۀ هستی چه باشد نیستی نیستی بگزین گر ابله نیستی