- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه دلبری که به دل داریی نپردازی همین و بس که دل می بری به طنّازی
2 به پیش خلق ز جور تو پرده بردارم اگر ز رخ نفسی پرده برنیندازی
3 دلم ز پای درآمد بیا و دستم گیر سری به کار درآور مکن سرافرازی
4 به خوبی تو چه نقصان رسد اگر نفسی دلِ شکسته دلی را به لطف بنوازی
5 نیاز بنده و ناز تو چند بردارد به حسن یک دو سه روزه این چنین چه می نازی
6 عنان عقل رها کن که هیچ نگشاید ز نقش بندی و طرّاری و عجب سازی
7 ز من حیا نکنی از خدا نیندیشی که هر زمان به جفا حیله ای نو آغازی
8 اگر حواله ی کار تو با خدای کنم مسلّمت نشود با خدا حیل بازی
9 شبی که گوش کنی ناله نزاری را اگر چه سنگ دلی هم چو موم بگدازی