-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غم حورت از چه باشد که تو این غلام داری زبهشت خاص برخورده هوای عام داری
2 نکنی بزخم ناسور دل از چه رو رعایت تو که زلف عنبرین بو خط مشکفام داری
3 زشکر لبت چه حاصل که جواب تلخ گوید چکنم بسیم سینه که دل از رخام داری
4 بهوای روز اضحی بمنای نورسیده من و گوسفند قربان تو سر کدام داری
5 نه عسل نه شکر است این نه فرات و کوثر است این چه حلاوت است یا رب که تو در کلام داری
6 نه همین زآهوی چین تو عبیر میفروشی تو هلال غالیه سا بمه تمام داری
7 به نیام تیغ ابرو و کشیده تیر مژگان زکه باز یا رب امشب سر انتقام داری
8 ندهد اگر که نامش بنگین تو فروغی زنگینی ای سلیمان تو چه احتشام داری
9 چه هراس باشد آشفته تو را زحول محشر که علی و یازده تن بجهان امام داری
10 تو که تن بعشق دادی و شدی نشان طعنه چه غمت زننگ باشد چو هوای نام داری