عجب سرّی‌ست از حکیم نزاری قهستانی غزل 1089

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

عجب سرّی‌ست مردان را درونِ سینه پوشیده

1 عجب سرّی‌ست مردان را درونِ سینه پوشیده نه با کس گفته‌اند ایشان نه زایشان کس نیوشیده

2 کی از سر جوشِ رمزِ دیگ ایشان چاشنی یابد کسی کو نیست در بود و نبودِ خویش جوشیده

3 کسی کز خود برون آید دگر از خویش ننماید ز خویش آگه برون ناید که شد در خویش پوشیده

4 ز خود بینی نبینی جز عدم از خود ببر یارا که برکم در وجود آید ز شاخ و برگ خوشیده

5 نبینی عقل را چون عشق بام و در فرو گیرد همه با او گذارد سر چه ورزیده‌ست و کوشیده

6 نه خواهد آمدن با خویش نه هُش‌یار خواهد شد کسی کز مبداء فطرت شرابِ شوق نوشیده

7 نزاری بلبل بستانِ عشاق است و از مستی گهی بر سرو نالیده گهی بر گل خروشیده

عکس نوشته
کامنت
comment