-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه گویمت که دلم از جدائیت چون است دلم جدا ز تو دل نیست قطرهٔ خون است
2 تو کردهای دل من خون و تا ز غصه کنی دوباره خون به دلم پرسیم دلت چون است
3 نه زلف و خال و رخ لیلی، آن دگر چیز است که آفت دل و صبر و قرار مجنون است
4 ز مور کمترم و میکشم به قوت عشق به دوش باری، کز حد پیل افزون است
5 ز من بریدی اگر مهر بیسبب دانم که این نه کار تو این کار ، کار گردون است
6 اگر به قامت موزون کشد دل هاتف نه جرم او که تقاضای طبع موزون است