چه غم از قبله و از قبله نما دارد از سعیدا غزل 424

چه غم از قبله و از قبله نما دارد عشق

1 چه غم از قبله و از قبله نما دارد عشق که به هر گردش دل رو به خدا دارد عشق

2 آفتاب چو رخ ماه جبینی همراه آسمان چون خم زلف تو دو تا دارد عشق

3 ما که آشفته تریم از گل صد برگ دگر شورش بیهده ای بر سر ما دارد عشق

4 در دل مردمک دیدهٔ مورش رقصی است بر سر هر مژه ای نشو و نما دارد عشق

5 تا به معشوق چه زنجیر و چه زلف و کاکل پس ز اثبات نسب سلسله ها دارد عشق

6 عشق، شب باز و فلک پردهٔ عالم شب تار کس چه داند که در این پرده چها دارد عشق؟

7 خانهٔ ناز سعیدا دل درویشان است چشم بر کاسه و بر دست گدا دارد عشق

عکس نوشته
کامنت
comment