عجب مدار خراباتیی از حکیم نزاری قهستانی غزل 882

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

عجب مدار خراباتیی چنین که منم

1 عجب مدار خراباتیی چنین که منم اگر به کوی خراباتیان بود وطنم

2 کنشت و کعبه به فرمان روم خدا مکناد که در ضمیر من آید که من به خویشتنم

3 خودی خود چو براندازم آن چه ماند اوست که دوست هم چو وجودست و من چو پیرهنم

4 ز پیر خرقه فرو مانده ام عجب که مرا به هرزه توبه چرا می دهد چو می شکنم

5 تفاوتی نکند دشمن ار به دفع نظر دو دیده برکندم دل ز دوست برنکنم

6 اگر به دست خودم می کشد به هر مویی سری برآورد از ذوق تیغ دوست تنم

7 و گر به خاک فرو گویدم نزاری کو هزار نعره برآرد که اینک از کفنم

عکس نوشته
کامنت
comment