1 حاصل چه از این که صورت خواجه نکوست چون مغز نبیندش خرد در خور پوست
2 گفتند رسیدی بر او گفتم نی لاخل و لاخمر خرد هر که خور اوست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر
2 چنانم آتش دل بر فلک زبانه زند که یک شرر بود از شعله هاش چرخ اثیر
1 ای کرمت نظم داده کار جهانرا والی اقلیم جسم ساخته جانرا
2 داده شتاب و درنگ از ره حکمت قدرت تو هیأت زمین و زمانرا
1 ای دیده در شناختن حال کاینات باید که باشدت نظری از سر انات
2 بنیاد کارها همه بر هفت و چار دان نه از سر تهتک رأی از ره ثبات
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **