-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه عکس ساقی خورشیدوش در ساغرم افتد شراب از ساغر خورشید خوردن در سرم افتد
2 چو عقد دختر رز خواستم هر شب بخواب خوش عروس آفتاب از آسمان در بسترم افتد
3 درون مهر صد گل از کواکب بشکفد هر گه ز می گلها بروی ساقی مه پیکرم افتد
4 مرا جان برد صد ره از برای وعده بوسی ز مستی و جنون دیگر چو گوید باورم افتد
5 ز لعل آتشینش سوختم شاید که بارد خون چو گردد ابر از آن بادی که در خاکسترم افتد
6 ز بام دیر از مستی مده بیمم ز افتادن چه باک آن مست را کز بام دیر اندر حرم افتد
7 رسم از دشت هرمان جانب مقصود چون فانی دران صحرا اگر خضر هدایت رهبرم افتد