فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

چه خلاف سر زد از ما که در از فروغی بسطامی غزل 457

غزل 457 ام از 549 غزلیات

چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی

1 چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی بر دشمنان نشستی، دل دوستان شکستی

2 سر شانه را شکستم به بهانهٔ تطاول که به حلقه حلقه زلفت نکند درازدستی

3 ز تو خواهش غرامت نکند تنی که کشتی ز تو آرزوی مرهم نکند دلی که خستی

4 کسی از خرابهٔ دل نگرفته باج هرگز تو بر آن خراج بستی و به سلطنت نشستی

5 به قلمروی محبت در خانه‌ای نرفتی که به پاکی‌اش نرفتی و به سختی‌اش نبستی

6 به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم ز غرور ناز گفتی که مگر هنوز هستی

7 ز طواف کعبه بگذر، تو که حق نمی‌شناسی به در کنشت منشین تو که بت نمی‌پرستی

8 تو که ترک سر نگفتی ز پی‌اش چگونه رفتی تو که نقد جان ندادی ز غمش چگونه رستی

9 اگرت هوای تاج است ببوس خاک پایش که بدین مقام عالی نرسی مگر ز پستی

10 مگر از دهان ساقی مددی رسد وگرنه کس از این شراب باقی نرسد به هیچ مستی

11 مگر از عذار سر زد خط آن پسر فروغی که به صد هزار تندی ز کمند شوق جستی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی

شاعر شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی چه کسی است ؟

شاعر شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی فروغی بسطامی می باشد.

شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی چیست ؟

قالب شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی غزل است

مضمون اصلی شعر چه خلاف سر زد از ما که در سرای بستی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر