چه محنت است که از حکیم نزاری قهستانی غزل 592

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

چه محنت است که در عاشقی به ما نرسید

1 چه محنت است که در عاشقی به ما نرسید کجا شدیم که صد فتنه از قفا نرسید

2 به رویِ ما همه رنجی رسید در غمِ دوست مگر که راحتِ رویش به رویِ ما نرسید

3 فراغتِ دل از آن داشتیم یک چندی که عشقِ او به سرِ جانِ مبتلا نرسید

4 طمع به وصلِ چو اویی حماقتی ست عظیم که پادشاهیِ عالم به هر گدا نرسید

5 اگر ز عشق ملامت به ما رسد چه عجب بلایِ سرزنشِ عاشقات کجا نرسید

6 ز هجر و وصل چه نقصان کمالِ مجنون را اگر به خلوتِ لیلی رسید یا نرسید

7 نزاریا چو تو رفتند ره روان بسیار که یک رونده درین ره به منتها نرسید

عکس نوشته
کامنت
comment