1 او را چه تمتّع از جوانی باشد کش بی تو حیات و زندگانی باشد
2 بیزارم از آنک سر برآرم بی تو گر خود همه عمر جاودانی باشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از بهر شناختن نکو کن خود را زیرا که سزا نکو بود نیکو را
2 بس نادره رسمی است که در راه طلب تا بی تو نباشی نشناسی او را
1 تا بتوانی مدام می باش به ذکر کز ذکر تو را راه نمایند به فکر
2 محرم چو شدی در حرم اجلالش بینی به عیان تو روی معشوقهٔ بکر
1 چون از سر جد پای نهادی در کار سررشتهٔ خود به دست عشقش بسپار
2 می کوش به قدر جهد و دل خوش می دار کاو چارهٔ کار تو بسازد ناچار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **