-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه خوش بادیست باد نوبهاری مگر کز زلف آن سیمین نگاری
2 که جانم تازه گشت از بوی زلفش دماغم پر شد از مشک تتاری
3 سهی سروا بگستر سایه بر من که از پس دوستانم یادگاری
4 میازار و به لطفم نیک بنواز که هستم من غریبی رهگذاری
5 نمی دانم مگر ای مردم چشم بر آب دیده من آبیاری
6 نه شرط دوستان باشد که ما را به کام دشمنان وا می گذاری
7 ز یادت نیستم غافل زمانی چرا یادم به خاطر در نیاری
8 برآوردی دمار از روزگارم به ساق و ساعد و دست نگاری
9 حقیقت شد مرا ای نور دیده که پروای جهان داری نداری