چه خوش بادیست باد از جهان ملک خاتون غزل 1301

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

چه خوش بادیست باد نوبهاری

1 چه خوش بادیست باد نوبهاری مگر کز زلف آن سیمین نگاری

2 که جانم تازه گشت از بوی زلفش دماغم پر شد از مشک تتاری

3 سهی سروا بگستر سایه بر من که از پس دوستانم یادگاری

4 میازار و به لطفم نیک بنواز که هستم من غریبی رهگذاری

5 نمی دانم مگر ای مردم چشم بر آب دیده من آبیاری

6 نه شرط دوستان باشد که ما را به کام دشمنان وا می گذاری

7 ز یادت نیستم غافل زمانی چرا یادم به خاطر در نیاری

8 برآوردی دمار از روزگارم به ساق و ساعد و دست نگاری

9 حقیقت شد مرا ای نور دیده که پروای جهان داری نداری

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر