- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد که شب نزول کرامت به منزل من کرد
2 دعای اهل صفا کرده حرز بازوی خویش نشست و ساعد سیمین حمایل من کرد
3 نهاد بر دل من دست و راحت از هر سو ز دستیاری او روی با دل من کرد
4 هزارمشکلم از درد عشق در دل بود به یک دو نکته لبش حل مشکل من کرد
5 چو شمع محفل من شد رخش چو پروانه همای سدره نشین طوف محفل من کرد
6 مرا به رندی و مستی که طعنه زد زاهد نه طعنه بود که شرح فضایل من کرد
7 شدم قتیل چو جامی و بهره مند مباد ز عمر هر که نه تحسین قاتل من کرد