چه دور گر به زبان تو دل از جویای تبریزی غزل 263

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چه دور گر به زبان تو دل موافق نیست

1 چه دور گر به زبان تو دل موافق نیست که صبح نیز در این روزگار صادق نیست

2 دوا به درد کنیدم که در طبیعت دل هوای کشور آسودگی موافق نیست

3 همیشه سیلی جورم نواخت بر رخ دل فغان که آن صنم دل نواز مشفق نیست

4 فغان اهل محبت ز درد بی دردی است بنالد آنکه ز بیداد عشق، عاشق نیست

5 ز زلف وعدهٔ تاری نموده ای دوشم خلاف عهد سر مویی از تو لایق نیست

6 فروغ صدق ز سیمای او مجو جویا چو شمع آنکه زبان با دلش موافق نیست

عکس نوشته
کامنت
comment