- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماهرویا مه رویت چه جهانآراییست در چمن قامت سرو تو چه بیهمتاییست
2 هوس زلف سیاه تو همیپخت دلم عقل گفتا بپز این دیگ که خوش سوداییست
3 در غم حسرت دیدار تو ای جان و جهان نیک در دیدهٔ ما بین که چه خونپیماییست
4 ای بلادیده دل من تو نمیدانستی که بلای غم عشق تو هم از بالاییست
5 افعی زلف تو چون بخت بدم شوریدهست جادوی چشم تو بنگر که چه مارافساییست
6 گر خرامی به گلستان دل و دیدهٔ ما بنشین سرو روان گرچه محقّر جاییست
7 دل من رای بدان زد که تو را گیرد دوست مگذر ای دوست از این رای که بس خوش راییست
8 هیچ دانی ز سر لطف که درگاه سخن طوطی لعل لبان تو چه شکّرخاییست
9 من سرگشته از این بیش ندانم ز غمت که ز شور سر زلفت به جهان غوغاییست