چه جرم رفت که یکباره از جهان ملک خاتون غزل 1282

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی

1 چه جرم رفت که یکباره مهر ببریدی چه اوفتاد که از ما عنان بپیچیدی

2 به قول و عهد تو دیگر که اعتماد کند که هر سخن که بگفتی از آن بگردیدی

3 هزار بار بگفتم که نشنوی زنهار ز دوستان سخن دشمنان و نشنیدی

4 بگفتیم که به کام دلت رسانم زود به کام دل نه ولیکن به جان رسانیدی

5 چه دوستیست که احوال ما نمی پرسی چه دشمنیست که از یار خویش ببریدی

6 چه حالتیست که با بندگان نپردازی چه صورتیست که از دوستان ببرّیدی

7 جهان ز دست مده بعد ازین به کام حسود کنون [که] کام دل خویش از جهان دیدی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر