-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه اعتبار بسرو است چون تو در چمنی چه احتیاج بشمع است چون در انجمنی
2 تو را که مشگ زمو نافه نافه میریزد خطاست آنکه بگویند آهوی ختنی
3 بسحر چشم فسونگر عدوی زهادی بچین زلف چلیپا بلای برهمنی
4 بغیر گل نسزد جامعه دگر به تنت که سرو سیم تن و ارغوان گل بدنی
5 تبسم لب تو غنچه را خموشی داد که دید نیست به پیش لب تواش دهنی
6 تو ای نسیم صبا گر زمصر میآئی مرا بیار زیوسف شمیم پیرهنی
7 بیاد طلعت لیلا و داغ مجنون است اگر که لاله زند سر بدامن دمنی
8 شهیر در همه شهری بدلبری ایشوخ ولی چه سود که بد عهد ترک دلشکنی
9 سزد که بخت نوی بخشدت بکسوت عمر حسام سلطنه را چونکه بنده کهنی
10 شهی که ملک سلیمان بزیر خاتم اوست ولی بخاتم او ره نبرده اهرمنی
11 بزلف و چشم نه او فتنه میکند تنها که تو بشعرتر آشفته فتنه زمنی