1 چه افسون با من دیوانه کردی که از هر آشنا بیگانه کردی
2 ز بوی مشک نتوان کوچهها گشت مگر زلف معنبر شانه کردی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای عشق نگویم که به جای خوشم انداز یکبار دگر در تف آن آتشم انداز
2 آتش چه زنی بر دلم از نام جدائی این حرف مگو با من و در آتشم انداز
1 این نگه و چشم و زلف و رو که تو داری با دل آسوده سنگ را نگذاری
2 با لبش ای لعل ناب در چه حسابی با رخش ای آفتاب در چه شماری
1 ای پادشه مملکت آگاهی در زیر نگین تو را، ز مه تا ماهی
2 باختم رسل چسان رسالت شد ختم ختم است چنان، بحضرت تو شاهی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **