ما که دل در فکر دنیای خراب از جویای تبریزی غزل 874

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ایم

1 ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ایم گوهر یکدانه ای را در خلاب افکنده ایم

2 مغز خورشید از شمیم عشق باشد عطسه ریز تا بر این اخگر ز لخت دل کباب افکنده ایم

3 در طریق جستجو از گرمی رفتار خویش آتش شوقی در آغوش شتاب افکنده ایم

4 سادگی بین کز پی تحصیل آرام و قرار خویش را در موج خیز اضطراب افکنده ایم

5 شاهد دیدار از آیینهٔ ما رو نتافت تا به رخ از پردهٔ حیرت نقاب افکنده ایم

6 در هوای گرم سیر عشق امشب ما و یار جامه خواب از پرنیان ماهتاب افکنده ایم

7 خویش را جویا به رنگ نقش پای زایران بر در دولت سرای بوتراب افکنده ایم

عکس نوشته
کامنت
comment