جامی

جامی

جامی
جامی

ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم از جامی غزل 225

غزل 225 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم

1 ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم وز لب لعل تو دندان طمع برکندیم

2 دور پرگار فلک رسم جدایی انگیخت تا درین دایره کی باز به هم پیوندیم

3 کس گرفتار مبادا به ملاقات رقیب نپسندیم به کس آنچه به خود نپسندیم

4 با تو بودیم چو تن همنفس جان یکچند زنده اکنون به مددگاری آن یکچندیم

5 استینها ز دو ساعد بودت صره سیم دست بگشای که بس مفلس و حاجتمندیم

6 نیست بهر غرضی بودن ما در کویت با سگان تو به زنجیر ارادت بندیم

7 دی گذشتی به من و سایه سرو تو فتاد ما چو جامی ز وصالت به همین خرسندیم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم

شاعر شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم چه کسی است ؟

شاعر شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم جامی می باشد.

شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم چیست ؟

قالب شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم غزل است

مضمون اصلی شعر ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.