- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ما به راه طلب وصل تو نعل افکندیم وز لب لعل تو دندان طمع برکندیم
2 دور پرگار فلک رسم جدایی انگیخت تا درین دایره کی باز به هم پیوندیم
3 کس گرفتار مبادا به ملاقات رقیب نپسندیم به کس آنچه به خود نپسندیم
4 با تو بودیم چو تن همنفس جان یکچند زنده اکنون به مددگاری آن یکچندیم
5 استینها ز دو ساعد بودت صره سیم دست بگشای که بس مفلس و حاجتمندیم
6 نیست بهر غرضی بودن ما در کویت با سگان تو به زنجیر ارادت بندیم
7 دی گذشتی به من و سایه سرو تو فتاد ما چو جامی ز وصالت به همین خرسندیم